ابنقطان ابوالحسن علی بن محمد کتامی حمیری فاسیاِبْنِ قَطّان، ابوالحسن علی بن محمد بن عبدالملک کتامی حِمَیری فاسی (د ۶۲۸ق/۱۲۳۱م)، فقیه و محدث مالکی است. ۱ - معرفی ابن قطاناصل او از قرطبه بود [۱]
احمد ابن زبیر، صلة الصلة، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م.
[۲]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۰، رباط، ۱۹۷۴م.
اما ذهبی [۳]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص ۲۹۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
به نقل از ابن مسدی اصل خاندان وی را (شاید در گذشتهای دورتر) به مصر باز میگرداند.گویا او مدتی مقیم فاس بوده و به همین جهت به فاسی شهرت داشته است [۴]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۰، رباط، ۱۹۷۴م.
به هر حال وی بخش مهمی از سالیان عمر خود را در مراکش زیسته است. [۵]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص ۲۹۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۱.۱ - اساتیدابن قطان در راه طلب دانش، از محضر عالمان مغرب و اندلس چون ابوذر خُشَنی ، ابوالحسن ابن نقرات ، ابوجعفر ابن یحیی خطیب ، ابوبکر ابن خلف موّاق ، قاضی ابوجعفر ابن مضاء و بیش از همه از ابوعبدالله ابن فخار بهره برد. [۶]
محمد ابن ابار، التکملة، ج۲، ص۶۸۶، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م.
[۷]
احمد ابن زبیر، صلة الصلة، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م.
[۸]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص ۲۹۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۹]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۱، رباط، ۱۹۷۴م.
۱.۲ - علمیتدر منابع رجالی بر وسعت آگاهی ابن قطان در فنون حدیث چون رجال و علل تکیه شده و از او به عنوان نقادی چیرهدست در این فن سخن رفته است. [۱۰]
همانجاها، محمد ابن ابار، التکملة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م.
[۱۱]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
او نه تنها در مراکش، بلکه هنگامی که در عدوه نیز مستقر بود، به تعلیم دانش میپرداخت. ۱.۳ - شاگرداناز جمله شاگردان وی قاضی ابوعبدالله ابن عیاض است که از او حدیث شنید، [۱۲]
احمد ابن زبیر، صلة الصلة، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م.
و ابن مسدی از وی اجازه روایت گرفت. [۱۳]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۱.۴ - ابن قطان در مقر حکومت موحدونابن قطان در مراکش، مقر حکومت موحدون ، به عنوان شیخالشیوخ شناخته میشد و چنانکه گفته شده است با نفوذ در دربار موحدون به جاه و ثروت دست یافت. [۱۴]
محمد ابن ابار، التکملة، ج۲، ص۶۸۶ -۶۸۷، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م.
مدتی نیز به قضا اشتغال داشت، ولی در گیرودار پریشانیهای سیاسی دولت موحدون مورد هتک حرمت قرار گرفت. [۱۵]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
به دنبال وفات المستنصر در ۱۲ ذیحجه ۶۲۰ و جدال شدید میان سران و موحدون بر سر حکومت در نیمه اول ۶۲۱ق به ناچار مراکش را به طور موقت ترک کرد، اما چندی بعد به آنجا بازگشت [۱۶]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۱، رباط، ۱۹۷۴م.
و به قضای شهر سجلماسه منصوب گردید و با اینکه هنوز وضع متزلزلی داشت تا هنگام مرگ در این سمت باقی بود. [۱۷]
محمد ابن ابار، التکملة، ج۲، ص۶۸۷، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م.
[۱۸]
احمد ابن زبیر، صلة الصلة، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م.
[۱۹]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۱، رباط، ۱۹۷۴م.
۱.۵ - الوهم و الایهام الواقعین فی کتاب الاحکامتألیف مهم ابن قطان الوهم و الایهام الواقعین فی کتاب الاحکام است که نقدی است بر کتاب الاحکام الکبری از ابن خراط (ه م). نسخههایی از آن در دارالکتب مصر [۲۰]
خدیویه، فهرست، ج۱، ص۴۵۰.
و کتابخانه قرویین فاس [۲۱]
مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، ج۵، ص۱۶۵، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
موجود است.برخی از صاحب نظران متقدم، ضمن ستایش تحقیقات مؤلف در این اثر، بخشی از نظرات او را مورد انتقاد قرار دادهاند. [۲۲]
احمد ابن زبیر، صلة الصلة، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م.
[۲۳]
عبدالله تجانی، رحلة، ج۱، ص۹، تونس، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م.
[۲۴]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۹۷، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
کار ابن قطان در الوهم و الایهام پس از وی توسط محمد بن یحیی ابن مواق در کتاب المآخذ الحفال السامی ة، و سپس توسط ابن رُشید سبتی دنبال گردید [۲۵]
محمد کتانی، الرسالة المستطرفة، ج۱، ص۱۷۸، استانبول، ۱۹۸۶م.
و محمد بن عبدالملک مراکشی این دو اثر ابن قطان و ابن مواق را در کتابی تلفیق نمود. [۲۶]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۶۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
به گفته غبرینی [۲۷]
احمد غبرینی، عنوان الدرایة، ج۱، ص ۴۳، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۹۶۹م.
کتاب الوهم و الایهام از همان سده ۷ق/۱۳م به مشرق نیز رسیده و مورد توجه مؤلفان واقع شده است.۱.۶ - آثار دیگرآثار دیگری که از او یاد کردهاند، اینهاست: ۱. الاقناع فی مسائل الاجماع . [۲۸]
محمد حجوی، الفکر السامی فی تاریخ الفقة الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰، مدینه، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م.
؛۲- برنامج ، که در آن مشایخ خود را ذکر کرده و گویا در اختیار برخی مؤلفان سده ۱۱ق قرار داشته است. [۲۹]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۱، رباط، ۱۹۷۴م.
[۳۰]
احمد مقری، نفح الطیب، ج۳، ص۱۳۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
[۳۱]
عبدالسلامابن سوده، دلیل مورخ المغرب الاقصی، ج۱، ص۳۲۵، تطوان، ۱۳۶۹ق ۱۹۵۰م.
؛۳- مقاله فی الاوزان. [۳۲]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۱، رباط، ۱۹۷۴م.
؛۴- النزاع فی القیاس. [۳۳]
محمد حجوی، الفکر السامی فی تاریخ الفقة الاسلامی، ج۲، ص۲۳۰، مدینه، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م.
؛۵- النظر فی احکام النظر [۳۴]
احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، ج۲، ص۴۷۱، رباط، ۱۹۷۴م.
که توسط احمد بن قاسم قباب اختصار شده است. [۳۵]
محمد وزیر سراج، الحلل السندسیة ، ج۱، ص۶۵۶ ، به کوشش محمد حبیب هیله، تونس، ۱۹۰۷م .
۱.۷ - تردید در مولف نظم الجناندرباره انتساب کتاب نظم الجمان که از مهمترین منابع تاریخ مغرب در سده ۶ق/۱۲م محسوب میشود، و در ۱۸۴۸م دوزی۱ قسمتهایی از آن را همراه البیان المغرب ابن عذاری منتشر کرده است، باید با دیده تأمل نگریست. [۳۶]
ادوارد واندیک، اکتفاء القنوع، ج۱، ص۳۷۳، قاهره، ۱۸۹۶م.
[۳۷]
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة، ج۱، ص۱۷۲، قاهره، ۱۹۲۸م.
[۳۸]
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة، ج۱، ص۲۱۶، قاهره، ۱۹۲۸م.
این کتاب گرچه از منابع ابن عذاری در تألیف البیان المغرب بوده، [۳۹]
احمد ابن عذاری، البیان المغرب، ج۱، ص۳، به کوشش ج س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۴۸م.
ولی وی نام کامل «ابن قطان» مؤلف نظم الجمان را نیاورده است. [۴۰]
محمد ابن خطیب، اعمال الاعلام، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۴م.
در واقع منابع متأخر تصریحی ندارند که ابوالحسن علی بن محمد بن قطان مؤلف نظم الجمان بوده است. محمود علی مکی که در حدود ۱۹۶۵م نظم الجمان را مجدداً در دانشگاه محمد پنجم در مغرب منتشر کرد، با استناد به متن کتاب نشان داده که تألیف آن بین ۶۴۶ - ۶۶۵ صورت گرفته و کتاب نمیتواند از آنِ ابن قطّان بوده باشد. اخیراً موسی لقبال [۴۱]
موسی لقبال، دور کتامة فی تاریخ الخلافة الفاطمیة، ج۱، ص ۱۲۹، الجزایر، ۱۹۷۹م.
ابوعلی حسین ابن قطان کتامی را به عنوان مؤلف کتاب یاد کرده است.۲ - فهرست منابع(۱) محمد ابن ابار، التکملة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م. (۲) محمد ابن خطیب، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۴م. (۳) احمد ابن زبیر، صلة الصلة، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، ۱۹۳۷م. (۴) عبدالسلامابن سوده، دلیل مورخ المغرب الاقصی، تطوان، ۱۳۶۹ق ۱۹۵۰م. (۵) احمد ابن عذاری، البیان المغرب، به کوشش ج س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۴۸م. (۶) احمد ابن قاضی مکناسی، جذوة الاقتباس، رباط، ۱۹۷۴م. (۷) عبدالله تجانی، رحلة، تونس، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م. (۸) محمد حجوی، الفکر السامی فی تاریخ الفقة الاسلامی، مدینه، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م. (۹) خدیویه، فهرست. (۱۰) محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۱۱) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة، قاهره، ۱۹۲۸م. (۱۲) احمد غبرینی، عنوان الدرایة، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۹۶۹م. (۱۳) عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۱۴) محمد کتانی، الرسالة المستطرفة، استانبول، ۱۹۸۶م. (۱۵) موسی لقبال، دور کتامة فی تاریخ الخلافة الفاطمیة، الجزایر، ۱۹۷۹م. (۱۶) مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م. (۱۷) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. (۱۸) ادوارد واندیک، اکتفاء القنوع، قاهره، ۱۸۹۶م. (۱۹) محمد وزیر سراج، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، تونس، ۱۹۰۷م. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن قطان»، ج۴، ص۱۶۵۱. |